کد مطلب:77492 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:223

خطبه 008-درباره زبیر و بیعت او











و من كلام له علیه السلام

یعنی به الزبیر فی حال اقتضت ذلك

یعنی از كلام مختص به امیرالمومنین علیه السلام است كه قصد كرده است به آن كلام زبیر را، در حالتی كه اقتضا می كرد آن حالت آن كلام را:

«یزعم انه قد بایع بیده و لم یبایع بقلبه»

یعنی زبیر كه نقض بیعت كرد، گمان می كند كه بیعت كرده بود به دست خود و بیعت نكرده بود به دل خود، یعنی بیعت ظاهری بود نه بیعت به قصد و رضا. پس موثق و موكد نبود، تا نتواند شكسته شود و در شكستن آن معاتب[1] و معاقب باشد.

«فقد اقر بالبیعه و ادعی الولیجه»

پس به تحقیق كه اقرار كرد به بیعت و ادعا كرد در ضمیر او بودن، كه آن بیعت بیعت نبوده و به صورت بیعت درآورده و داخل در بیعت داشته و قصد بیعت از آن نكرده و راضی نبوده. و معلوم است كه از عاقل صدور چنین فعلی بی موجب و باعثی نتواند بود. پس گویا ادعا كرد كه مانعی و باعثی بود بر متحقق نشدن بیعت به قصد و رضا، پس براوست بینه.

«فلیات علیها بامر یعرف و الا فلیدخل فیما خرج منه.»

پس باید البته اتیان كند بر آن ولیجه به امر و باعث و سبب مبین و معلومی كه شناخته

[صفحه 178]

شود كه امر آن سبب ولیجه و ادخال بود و الا چنانچه باعثی نداشته بر عدم قصد و اراده ی بیعت، پس البته باید داخل بشود در بیعتی كه خارج شده است از آن. گویا قصد امیرالمومنین علیه السلام از این كلمات، ترغیب او بود به رجوع به بیعت و پشیمانی از نقض و خاطر جمعی به عفو و قبول انابه و توبه و نوید رفع موانع موهومه ی او.

[صفحه 179]


صفحه 178، 179.








    1. در متن معاطب است، ولی معاطب نداریم، زیرا عطب به معنی هلاكت به باب مفاعله نرفته است، درست آن معاتب است یعنی سرزنش شده و با خشم مورد خطاب قرار گرفته است.